- ۳۰ آذر ۱۳۹۵
- بازدید : 1212
- شناسه خبر : 2689
شب یلدا

شب یلدا شب سردی بود… پیرزن بیرون میوهفروشى زُل زده بود به مردمى که میوه مىخریدند. شاگرد میوهفروش، تُند تُند پاکتهاى میوه را داخل ماشین مشترىها مىگذاشت و انعام مىگرفت. پیرزن با خودش فکر مىکرد چه مىشد او هم مىتوانست میوه بخرد و ببرد خانه… رفت نزدیکتر… چشمش افتاد به جعبه چوبى بیرون مغازه که […]